بیشتر مطالب این بلاگ درباره تاریخ، میراث فرهنگی، زبان، هنر و فرهنگ ایران است. توجه کنید که تا قبل از سال ۱۳۱۳ نام بینالمللی کشور ایران Persia بود و کلمه ایران در زبانهای دیگر بکار نمیرفت. با ذکر این نکته مشخص میشود که کلمه Persian نشاندهنده ملیت ایرانی است و نه قومیت پارس (فارس). معادل انگلیسی قومیت پارس، Pars یا Fars است. در ترجمه پارسی به انگلیسی، ایران Persia، ایرانی Persian، و زبان پارسی Persian language ترجمه میشود. برای اطلاعات بیشتر مطالب این بلاگ به هر دو زبان را بخوانید.
کنسرت کریس دی برگ ۳
دیروز رفته بودم
آنتورپ (بلژیک) برای
کنسرت کریس دی برگ. خیلی خیلی جای شما خالی بود. همونطور که
حدس میزدم خودش بود و خودش، باضافه گیتارش و یک پیانو. کنسرت با آهنگ «
وقتی زمستان میاد» شروع شد که فقط موزیکه و آخرش کریس یک جمله میخونه. بعد پرده کنار رفت و کریس با گیتارش اومد روی سن و آهنگ «
راه آزادی» رو خوند. بعد از اون کلی آهنگ های دیگه هم خوند از قدیم و جدید. گاهی با گیتار و گاهی با پیانو.
این رو هم بگم که کریس آدم خوش طبع و بزله گوئیه. مثلا وسط کنسرت گفت که «من یک آرزو دارم و اون اینکه مثل بریتنی اسپرز باشم!!! دلم میخواد که یکی از اون میکروفون های بی سیم داشته باشم که بتونم برم وسط جمعیت و آواز بخونم!» بلافاصله یک میکروفون بی سیم بهش دادن و اون هم از سن اومد پائین و میون جمعیت خوند. خیلی خیلی با حال بود..
در آخرآهنگ «
به قایقران پول نده» رو خوند که همه کلی کیف کرده بودن. بعدش بلافاصله گیتارش رو گذاشت، خداحافظی کرد و رفت!! مردم دیگه نمیدونی چکار میکردن.. همه از جاشون بلند شده بودن و دست میزدن. نه یک دقیقه، دو دقیقه، شاید بیشتر از پنج دقیقه دست زدن تا اینکه دوباره اومد روی سن. آهنگ «
بر بلندای احساس» رو خوند و دوباره میخواست خداحافظی کنه که مردم دوباره امونش ندادن. خلاصه در آخر آهنگ «
برفهای نیویورک» رو خوند که بالاخره مردم رو آروم کرد. خداحافظی کرد و رفت. شب خیلی خوبی بود.............
برچسبها: هنر