فخرالدین بلاگ
بیشتر مطالب این بلاگ درباره تاریخ، میراث فرهنگی، زبان، هنر و فرهنگ ایران است. توجه کنید که تا قبل از سال ۱۳۱۳ نام بینالمللی کشور ایران Persia بود و کلمه ایران در زبانهای دیگر بکار نمیرفت. با ذکر این نکته مشخص میشود که کلمه Persian نشاندهنده ملیت ایرانی است و نه قومیت پارس (فارس). معادل انگلیسی قومیت پارس، Pars یا Fars است. در ترجمه پارسی به انگلیسی، ایران Persia، ایرانی Persian، و زبان پارسی Persian language ترجمه میشود. برای اطلاعات بیشتر مطالب این بلاگ به هر دو زبان را بخوانید.
بیمارستان بانك ملی، فروردین سال ۱۳۵۹
پریروز اول اردیبهشت بود. یاد
سهراب به خیر ............
برچسبها: هنر
پاپ بندیکت شانزدهم و چند مطلب دیگر
دو ساعت پیش
دود سفید از کلیسای سنت پیتر واتیکان بلند شد.
پاپ بندیکت شانزدهم جانشین
پاپ ژان پل دوم خواهد بود.
سازمان میراث فرهنگی ایران بابت فروش یک
نقش برجسته هخامنشی که از تخت جمشید به سرقت رفته و حالا در یک حراجی
قرار بود فروخته شود به دادگاه شکایت کرده است. باعث خوشحالی است. این کار را دولت ایران در دوران پادشاهان پهلوی که برای اولین بار این قطعه در حراجی به فروش رسید نکرده بود. به همین دلیل با اینکه تعلق این قطعه به تخت جمشید کاملا مشخص است ولی به دلیل اینکه به اولین حراجی هیچ اعتراضی نشده بود، ممکن است کار ایران در این دادگاه خیلی ساده نباشد. امیدوارم که دادگاه به نفع ایران رای بدهد.
آخرین مطلب اینکه
مقاله بیبیسی درباره فیلم سقوط (درباره آخرین روزهای زندگی هیتلر) را خواندم. در مورد فیلم نظرات مثبت و منفی زیادی گفته شده ولی چیزی که توجه من را به خودش جلب کرد مطلبی بود که در این مقاله نوشته بود. عین مطلب را اینجا کپی میکنم که شما هم بخوانید:
نکته دردناک و البته تأمل انگیز این است که ملت آلمان به پای خود به کشتارگاه نازیان رفت. آنچه در فیلم سقوط از دهان گوبلز بیان می شود، متأسفانه واگویه یک واقعیت تلخ است: "کسی ایده ناسیونال سوسیالیسم را به ملت آلمان تحمیل نکرد. این ملت خود آزادانه این سرنوشت را انتخاب کرد."
درست است که دستگاه دروغ پراکنی و عوام فریبی هیتلر فعال بود، اما آیا انسان آگاه وظیفه ندارد که بیدار باشد؟ شهروندان عادی البته می توانند بگویند که فریب خوردند، چون از اهداف هیتلر و ابعاد هولناک تبهکاری او خبر نداشتند. اما براستی آیا می توان با چنین توجیهی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرد؟ آیا در آلمان در طول ۱۲ سال، از ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ هشیاری و خرد انسانی به خواب رفته بود؟
خانم تراودل یونگه منشی مخصوص هیتلر، که فیلم سقوط تا حدی به خاطرات او متکی است، در پایان عمر و با گذشت شصت سال از آن فجایع، هنوز وجدانی آشفته دارد: "مگر انسان خردمند مسئول کارهای خود نیست؟ آیا نادانی و جهالت جوانی می تواند خطایی چنین سنگین را توجیه کند؟ نه، من هرگز جوانی خود را نمی بخشم."برچسبها: تاریخ, میراث فرهنگی
از نقش جهان تا مجسمه هرکول
امروز سایت
خبرگزاری میراث فرهنگی را نگاه میکردم. از جمله مطالب، یک نظرخواهی بود با عنوان «
به عنوان یک ایرانی چگونه میدان نقش جهان را از خطر حذف شدن نجات می دهید؟».
از نظرهای گفته شده، چند نظر بود که خیلی ذهن من را به خودش مشغول کرد. یکی نظر خانم مریم از اصفهان (نظر شماره ۱۲) که لیست بلندی از اقدامات منفی انجام شده در اصفهان را ارائه کرده بود. دیگری نظر آقای امیر حسن ندائی (نظر شماره ۶۵) که تخریبهای فرهنگی انجام شده در نقاط مختلف کشور را گفته بود. و بالاخره نظر خانم مریم از فرانسه (نظرهای شماره ۳ و ۴) که به نظر من ایدههای سازندهای را ارائه داده بود.
باید بگویم که با ایده خانم مریم از فرانسه موافقم. وقتی به خودم به عنوان یک ایرانی نگاه میکنم و میبینم که مثلا تا امروز هیچ اطلاعی از وجود
مجسمه هرکول در بیستون نداشتهام، چه انتظاری هست که برای تخریب یا نگهداری آن دل سوزانده باشم. حالا که خبر دارم البته برایم مهم است ولی در تمام سالیانی که این تخریبها و سرقتها انجام میشده، من کجا بودهام، چه خبری داشتهام و چه کاری کردهام؟
بگذارید بگویم که دلم میسوزد از بیدانشی شهردار اصفهان و دیگر سهامداران و دست اندرکاران ساخت برج جهاننما. فکر میکنم که این آقایان از اهمیت و عظمت میدان نقش جهان هیچ خبر ندارند وگرنه چطور میشود که حماقت به این بزرگی را مرتکب شوند و از آن بدتر روی حماقت خودشان اصرار کنند (برای مثال هنوز بخواهند
مترو اصفهان را از زیر میدان نقش جهان رد کنند و از همه واضحتر ساختن برج جهاننما را همچنان ادامه دهند). فکر میکنید این آقایان تا حالا یکی از کتابهای بینالمللی منتشر شده در مورد آثار باستانی مهم دنیا، یا
شاهکارهای معماری جهان را خواندهاند؟ فکر میکنید هرگز سری فیلمهای
دور دنیا با ۸۰ گنج را دیدهاند که بدانند تنها چیزی قشنگی که مردم دنیا درباره ایران میشنوند فقط و فقط عظمت تخت جمشید و زیبائی میدان نقش جهان است؟ و میدانند که اینها تنها نکتههای مثبتی هستند که هنوز میتواند خبرهای مربوط به تروریسم درباره ایران را تحتالشعاع قرار دهند و از ایران یک کشور زیبا در ذهنها تصویر کنند؟
در این شرایط که ما خودمان از چیزهائی که داریم نگهداری نمیکنیم و یا قدر آن را نمیدانیم، گاهی وقتها خارجیها از ما با انصافترند. مثلا
Michael Minn آخرین آلبوم آهنگش را
برای مصدق خوانده، با الهام از
گزارش سازمان سیا که در سال ۲۰۰۰ درباره کودتا علیه مصدق منتشر شد. آنوقت خندهدار است وقتی که میبینیم بعضیها هنوز بر سر اینکه «لیلی زن بود یا مرد» مشکل دارند. میگوئید نه،
این مقاله از مسعود بهنود را بخوانید.
برچسبها: میراث فرهنگی, هنر
هر دم از این باغ بری میر سد....
رئیس اداره میراث فرهنگی وگردشگری نیشابور گفته است که خانه کمال الملک، نقاش معروف دوران قاجار، به علت نبودن اعتبار برای بهسازی و مرمت آن، بر اثر بارندگی به طور کامل تخریب شده است.
۸۰٪ از باغ نشاط در روستای تقی آباد نیشابور هم خراب شده است. تمام سقف ها و دیوارهای ساختمان باغ نشاط توسط کمال الملک نقاشی شده بود که دیگر امکان بازسازی آنها وجود ندارد.
خبرش را
اینجا بخوانید.
.......
من به اندازه یک ابر دلم میگیرد
وقتی از پنجره میبینم حوری
- دختر بالغ همسایه -
پای کمیابترین نارون روی زمین
فقه میخواند.
چیزهایی هم هست، لحظههایی پر اوج
(مثلا .....در محل پارک عمومی شهر "سن دیه گو" در كالیفرنیا یک
بنای یادبود فرمان کوروش ساختهاند.
برچسبها: میراث فرهنگی, هنر
خبرنگار
بعضی وقتها که خبری را میشنوم یا میخوانم، به نظرم یک واقعه گذرا میرسد. ولی گاهی، بر حسب اتفاق، وقتی که آن خبر دنباله دار میشود، زیبائی (یا دردناکی) آن بیشتر به چشم میآید.
۲۴ اسفند سال ۱۳۸۳ در سایت
وبنوشتهها از محمدعلی ابطحی، یک یادداشت خواندم با عنوان: «
خبرنگاران، طنازی و نمایندگان مجلس هفتم». این زمانی بود که خانم
مسیح علینژاد در روزنامه همبستگی مقاله «
نمیهراسیم مگر از ایمان گمشده» را نوشت. خبر تا همینجا به اندازه کافی دردناک بود، ولی وقتی امروز در بیبیسی خواندم که: «
ورود یک خبرنگار به مجلس ایران ممنوع شد» .........
اگر به سایت روزنامه
همبستگی سری زدید، روزنامههای سهشنبه ۱۶ و چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴ را درباره این خبر نگاهی بکنید. نوشته
مسعود بهنود را هم در این رابطه با عنوان «
آیا دیگر کاری نمی توان کرد» بخوانید. قضاوت همهاش به عهده خودتان..............
راستی، تولد ۲۰۰ سالگی
هانس کریستین اندرسن مبارک!! خوشحالم که
در ایران هم این سالروزها را پاس میدارند.
برچسبها: همگانی